آبگندم، نوشیدنیای است که در فراز و نشیب تاریخ، داستانهای جالبی از خود به جا گذاشته است. در حدود 500 سال پیش، آبجوسازی یکی از اصلیترین منابع درآمد باواریا (آلمان) به حساب میآمد و به همین دلیل، پادشاهان و دولتمردان باواریا حساسیت زیادی روی کمیت و کیفیت آن داشتند و همواره قوانین مختلفی بر نحوه تولید و فروش آن وضع میکردند. در این مقاله از جوجومگ به بررسی مشهورترین این قوانین یعنی قانون خلوص باواریا و اثر آن بر آب گندم میپردازیم و همچنین تأثیر آبگندم بر جلوگیری از نابودی شهر مونیخ در جنگهای سی ساله اروپا را بررسی میکنیم.
در قرنهای 16 و 17 میلادی، باواریا (آلمان فعلی) نه مواد خام زیاد و نه میزان قابل توجهی آهن، طلا و نقره داشت؛ و هنوز صنعت پیشرفتهای هم نداشت. بنابراین بیشتر اقتصاد باواریا بر روی محصولات کشاورزی مثل گندم و جو و مواد غذایی به دست اومده از آنها مثل نان و آبجو استوار بود.
در واقع بیشترین درآمد پادشاه (دوک) باواریا از آبجوسازی به دست میآمد. به همین دلیل آبجوسازی برای حاکمان باواریا از اهمیت زیادی برخوردار بود و همواره سعی میکردند با وضع قوانین مختلف، آن را کنترل کنند.
وضع قانون خلوص
تا قبل از سال 1516 میلادی، بسیاری از آبجوسازهای جنوب آلمان، آبگندم تولید میکردند. اما در 23 آوریل 1516 میلادی، دو برادر ویتلزباخ، ویلهلم و لودویک ویتلزباخ، دوکهای باواریا که قدرت را در دست داشتند و مشترکا باواریا را اداره میکردند، قانونی به نام قانون خلوص (به آلمانی Reinheitsgebot) وضع کردند که بر اساس آن، آبجوسازها فقط اجازه داشتند از سه ماده مالت جو، رازک و آب برای تولید آبجو استفاده کنند. در نتیجه آبجوسازان از تولید آب گندم منع شدند.
قانون خلوص باواریا، قدیمیترین قانون حوزه صنایع غذایی و آشامیدنی شناخته شده و امروزه مردم آلمان به این تاریخچه بسیار افتخار میکنند و حتی سالروز تصویب شدن این قانون را جشن میگیرند. آنها فکر میکنند دولتمردان باواریا پانصد سال پیش به خاطر حفظ حقوق مصرف کننده این قوانین سفت و سخت را برای تولید آبجو وضع کرده بودند تا استفاده از برخی مواد متفرقه و گاها سمی به عنوان طعم دهنده یا نگهدارنده در آبجو متوقف شود؛ اما واقعیت این است که برای حاکمان باواریا، حقوق مصرف کننده و کیفیت آبجو شاید به اندازه برخی دلایل اقتصادی از اهمیت زیادی برخوردار نبوده است.
برخی از دلایل اقتصادی برای اعمال قانون خلوص
- کنترل قیمت نان از طریق حذف رقابت بین نانواها و آبجوسازها برای خرید گندم
- کاهش قیمت نهایی آبجو برای مردم به منظور تداوم درآمد حاصل از مالیات
- حمایت از کشاورزان جو کار
با این حال، هر عاملی که در ابتدا حاکمان باواریا را تحت تأثیر قرار داد تا قانون خلوص را وضع کنند، این قانون تا به امروز حفظ شده است زیرا آبجوسازان و مصرف کنندگان آلمانی آبجو، آن را به عنوان یک استاندارد کیفیت و اطمینان از اینکه آبجو آنها محصولی بدون تقلب و بدون مواد افزودنی است، گرامی میدارند.
در اویل قرن 16 میلادی، هانس ششم، دوک دگنبورگ (Degenburg)، در شهر شوارتزاخ در نزدیکی مرز کنونی جمهوری چک، یک آبجوسازی راهاندازی کرد و با نفوذی که داشت، حق امتیاز دائمی استفاده از گندم در تولید آبجو را از خاندان سلطنتی ویتلزباخ دریافت کرد. در واقع بروئری خانواده دگنبورگ، تنها بروئری در آلمان بود که اجازه تولید آبگندم را داشت.
مونوپولی آبگندم
خانواده سلطنتی ویتلزباخ در اوایل قرن 17 وضعیت مالی مناسبی نداشت. آنها به تازگی یک بروئری در وسط مونیخ ایجاد کرده بودند اما هزینههای گزاف نسلهای قبل، پول اندکی در خزانه سلطنتی باقی گذاشته بود. آنچه آنها را از این وضعیت نجات داد، آبگندم بود!
در سال 1602، نسل خاندان دگنبورگ به پایان رسید بدون وارثی که کار و کسب آبجوسازی آنها را ادامه دهد. به این ترتیب حق امتیاز انحصاری تولید آبگندم آنها به خاندان سلطنتی ویتلزباخ منتقل شد. در آن دوره، پادشاه (دوک) باواریا، ماکسیمیلیان اول، اداره امور کشور را در دست داشت. در آن زمان افراد زیادی در آلمان آبگندم نمینوشیدند، چون یک نوشیدنی خاص محسوب میشد و در دسترس همه افراد نبود. در عوض اکثریت مردم نوعی آبجو به نام Braunbier (آبجو قهوهای) مینوشیدند. اما دوک اکنون حق امتیاز تولید آب گندم را در کل باواریا داشت.
ماکسیمیلیان اول، به بهترین نحو از این فرصت برای بهبود اوضاع مالی خاندان سلطنتی استفاده کرد.
در آن زمان به دلیل نبود یخچال برای نگهداری مواد غذایی، تولیدکنندگان آبجو قهوهای فقط در یک دوره مشخص، از 29 سپتامبر تا 23 آوریل (7 مهر تا 3 اردیبهشت)، اجازه داشتند این نوشیدنی را تولید کنند. در واقع هیچکس اجازه نداشت در تابستان آبجو قهوهای تولید کند؛ چرا که به علت گرمای هوا، نوشیدنی در مدت کوتاهی فاسد میشد.
در کل دو نوع آبجو قهوهای در بازه معین شده تولید میشد: آبجو تابستانه و آبجو زمستانه. آبجو تابستانه نوشیدنیای بود که پس از تولید در بازه زمانی معین شده، حدود 8 ماه قابلیت نگهداری داشت و مردم میتوانستند در تابستان آن را مصرف کنند؛ بر خلاف آبجو قهوهای زمستانه که تنها 3 ماه قابلیت نگهداری داشت و باید در همان زمستان مصرف میشد.
یکی از مزیتهای آبگندم این بود که برخلاف آبجو قهوهای در تابستان تولید میشد؛ چون مخمری که برای تولید آبگندم استفاده میکردند در دمای بالا فعالیت میکرد. بنابراین دوک متوجه شد که میتواند از آبگندم به عنوان یک کالای تجاری استفاده کند. برخلاف آبجو قهوهای بروئری ویتلزباخ که فقط درون کاخ سلطنتی استفاده میشد و به فروش نمیرفت.
بر همین اساس، دوک باواریا، مدیر تولید بروئری دگنبورگ را به مونیخ آورد و سعی کرد به کمک او آبگندم دگنبورگ رو دوباره تولید کند. او پس از موفقیت در این کار، به تدریج بروئریهای زیادی در سرتاسر آلمان ایجاد کرد و تولید آبگندم رشد زیادی پیدا کرد. از آنجا که هیچ بروئری دیگری اجازه تولید آبگندم را نداشت، تولید آبگندم تبدیل به یک مونوپولی شد. ماکس اول در دوران خودش 25 بروئری برای تولید آبگندم ایجاد کرد که بعدها تعدادشان به 40 بروئری رسید. این 40 بروئری متعلق به خاندان سلطنتی ویتلزباخ، تمام آبگندم مورد نیاز باواریا را تولید میکردند که تجارت خیلی خوبی برای خاندان سلطنتی به حساب میآمد و درآمد چشمگیری را برای آنها به همراه داشت.
خاندان سلطنتی همچنین یک قانون وضع کردند که همه رستورانها و بارهای باواریا را مجبور میکرد از آنها آبگندم بخرند و در قفسههای خود قرار دهند.
آبگندم، مونیخ را از نابودی در جنگ نجات داد
آب گندم بر مذهب فعلی باواریا نیز تأثیر داشت. جنگ سی ساله در سال 1618 آغاز شد و تا سال 1629 کاتولیکهای آلمان جنوبی تقریباً توانستند کشور تقسیم شده را متحد کنند، اما پروتستانها به مقابله پرداختند و سپس سوئدیها هم از ترس گسترش متجاوزانه کاتولیکها درگیر جنگ شدند.
گوستاووس آدولفوس، پادشاه سوئد، در واکنش به کشتار در ماگدبورگ که جمعیت این شهر را از 20000 نفر به تنها 450 نفر کاهش داد، به سربازان خود دستور داد که "باواریا را به طور کامل به زباله و خاکستر تبدیل کنند."
در 17 مه 1632، آدولفوس غارتگر به مونیخ حمله کرد، اما قبل از اینکه آن را به کلی نابود کند، مکثی کرد و به اطراف نگاه کرد و از آنچه میدید خوشش آمد. سپس شروع به پرسه زدن و گشت و گذار کرد و مونیخ را «زینی طلایی بر روی اسبی بسیار لاغر» اعلام کرد.
او تصمیم گرفت از نابود کردن این شهر چشمپوشی کند، اما برای این کار «سوئدیها پول و آبجو خواستند.» پادشاه سوئد 300,000 تالر (سکه نقره آلمانی) میخواست که آلمانیها برای جمعآوری آن با مشکل مواجه بودند. بنابراین آنها این مبلغ را با حدوداً بین 22,000 لیتر و 195,000 لیوان آبجو (در منابع مختلف اعداد متفاوتی آورده شده است) از کارخانههای آبجوسازی سلطنتی، که عمدتا از آبجو قهوهای و آبگندم تشکیل شده بود، تکمیل کردند.
سوئدیها پس از چند هفته اقامت در مونیخ، این شهر را با محمولهای بزرگ از بشکههای آبجو و آبگندم ترک کردند. به این ترتیب آب گندم و پول حاصل از آن، به حفاظت از باواریا و مذهب آنها کمک کرد.
خلاصه
آب گندم، یکی از قدیمیترین نوشیدنیهای ساخته دست بشر است که در طول تاریخ، همواره کانون توجه پادشاهان و حکمرانان بوده است. در سال 1516 میلادی، دوکهای باواریا (آلمان فعلی) قانون خلوص باواریا را وضع کردند که بر اساس آن، آبجوسازان برای تولید آبجو صرفا باید از سه ماده جو، رازک و آب استفاده میکردند. به این ترتیب تولید آبگندم در آلمان ممنوع شد و به جز یک استثنا (بروئری دگنبورگ) هیچ کس اجازه تولید آب گندم را نداشت.
وقتی خاندان دگنبورگ بدون وارث ماند، حق امتیاز تولید آبگندم به دوک باواریا رسید و دوک از این فرصت برای ایجاد مونوپولی آبگندم استفاده کرد و تمام بروئریهای سلطنتی شروع به تولید آبگندم کردند.
در جریان جنگهای سی ساله در اروپا، آب گندم توانست شهر مونیخ را از نابود شدن به دست سوئدیها نجات دهد، چرا که پادشاه سوئد که محو زیبایی مونیخ شده بود قبول کرد در ازای چشم پوشی از نابود کردن این شهر، مبلغ زیادی پول نقد و تعداد زیادی بشکه آبگندم و آبجو دریافت کند.
اگر از این مقاله خوشتون اومد، لطفا اون رو با دوستانتون به اشتراک بذارید. همچنین اگر هرگونه نظر، انتقاد یا پیشنهادی داشتید میتونید همین پایین در قسمت نظرات برامون بنویسید.
مقالات مرتبط:
مراجع
- Günter Albrecht, Königliche Braukunst. Die Wittelsbacher und das Bier, Rosenheim 2006.
- Günter Dippold, Kraftspender und Renommiergetränk – zur Geschichte des Bierkonsums vom ausgehenden Mittelalter bis zum 19. Jahrhundert, besonders in Franken, in: Wolfgang Wüst (Hg.), Regionale Konsumgeschichte. Vom Mittelalter bis zur Moderne (Franconia. Beihefte zum Jahrbuch für fränkische Landesforschung 7), Erlangen 2015, 47-64.
- Ursula Eymold (Hg.), Bier. Macht. München. 500 Jahre Münchner Reinheitsgebot in Bayern, München 2016.
- Karl Gattinger, Bier und Landesherrschaft. Das Weißbiermonopol der Wittelsbacher unter Maximilian I. von Bayern (1598-1651), München 2007, 42-45.
- Karin Hackel-Stehr, Das Brauwesen in Bayern vom 14. bis 16. Jahrhundert, insbesondere die Entstehung und Entwicklung des Reinheitsgebotes (1516), Bonn-Bad Godesberg 1989.
- Karin Hackel-Stehr, Der Erlaß des Reinheitsgebotes von 1516. Motive, Hintergründe und Auswirkungen, in: Jahrbuch der Gesellschaft für die Geschichte und Bibliographie des Brauwesens 1991/92 (1992), 13-21.
شما هم می توانید در مورد این خبر نظر بدهید
افزودن نظر جدید